Friday 2 January 2009

افسوس

تا به حال سه بار به متخصص تغذیه مراجعه کرده ام بار اول حدود 7 سال پیش بود که با مادر م رفتم آن موقع 57 کیلو بودم و رژیم خاصی نمی خواستم بلکه بیشتر می خواستم مشکل یبوستم برطرف شود که یک سری ماساژ روی عضلات شکم را پیشنهاد کردند که زیاد حوصله نکردم انجام بدهم برنامه غذائی که بهم داد هم با این استدلال که از خوراک عادیم بیشتر است کنار گذاشتم بار دوم حدود 2.5 پیش بود قبل از مراسم عروسیم پیش کسی رفتم که می گفتند رژیمهای خیلی سریعی دارد آن موقع 60 کیلو بودم و او وزن ایده آلم را 50 تعیین کرد و گفت مصرف کاهو و خرما را کاملاً قطع کنم وآب هم تا می توانم کم بخورم و به جای میوه، آبمیوه بخورم و فعالیت جسمی مثل شنا ( که آن موقع می رفتم )را قطع کنم حرفهایش به نظرم آنقدر غیر منطقی بود که حتی یک روز هم رژیمش را رعایت نکردم و با همان ورزش برای عروسی حدود 58 شدم. بار سوم پارسال بود قبل از ماه رمضان با وزن 65 پیش دکتری رفتم که وزن ایده آلم را 59 تعیین کرد وتکیه اش بر پیاده روی و ورزش بود اما خوب چون در هرروز یک غذا را تعیین می کرد برای من خیلی سخت بود وباز هم حجم غذا از حجم غذای عادی من بیشتر بود. حالا می فهمم که برنامه آن دکتر اول و سوم درست بوده است و من باید کالری روزانه م را در وعده های مختلف تقصیم کنم وهمینطورکم خوری زیاد میزان سوخت وساز بدن را کم می کند و بعد چیزی که می خو ریم سریعاً جذب می شود و در واقع اثر معکوس دارد. افسوس می خورم که چرا همان رژیم دکتر اول را که خیلی ساده و راحت بود رعایت نکردم شاید هیچ وقت چاق نمی شدم.

No comments: