Wednesday 13 May 2009

نمی دانم برگشتم یا نه!!!!!!!!

بعد از یک عالمه وقت آمدم.....
اول از همه به خاطر تبریکاتشون ممنون .من و دونه سیزده هفته ام خوبیم اما چه خوبی!!!!!!!!!! اولین روز هفته 8 شروع تهوع من بود . برایم فوق العاده شوک آور بود .مادرم مادربزرگم خاله ام هر دو عمه ام هیچ کدام تهوع نداشتند و من فکر می کردم بارداری راحتی دارم اما من جای همگیشان را خالی کردم حتی اب هم نمی توانستم بخورم حالا بعضی ها می خورند و بالا می آورند من در بی اشتهایی مطلق لب به هیچی هم نمی زدم و بالا هم می آوردم به مدد قرص اندانسترون تهوع ام کم شد اما حالتش نه و بی اشتهاییم هم نه . وزنم هم کم و کمتر شد تا 58 را خبر دارم و بعدش دیگه جرات رو ترازو رفتن را نداشتم ( البته این بار از ترس کم شدن) الان کمی بهترم چند روزی است که جز عدس پلو و ماش پلو و کته کمی از چیزهای دیگر هم می خورم هنوز هم شیر، گوشت ،مرغ، ماهی، سیب، گلابی و به ممنوع است. هنوز هم بوها به شدت آزار دهنده اند متنفرم از تمام صابونها و خمیردنونها وشامپوها و .............

5 comments:

تنبل خونه شاه عباسی said...

اخی امیدوارم زودی این حالت هاتون بهتر بشه... خواهر من هم نی نی داره تو دلش، خیلی 4 ماه اول اذیت شد... این روزها هر کی رو می بینم که نی نی داره حاملگی سختی داره! امیدوارم که نی نی ناز و سلامتی داشته باشین و زود این حالت ها بگذره و روزهای شیرین بیاد

Anonymous said...

سلاممممممممممممممممم عزیزممممممممم
اخی الهییییییییییییی من قولبون اون نونوی سیزده هفته بلم
عزیزم نگران نباش اصلا مامان منم سر حاملگی من سیزده کیلو کم کرد ولی من باوزن سه کیلو نیم بدنیا اومدم
این حالات تهوع و بیاشتهایی ممکنه تا چهار ماهگی ادامه پیدا کنه
مواظب خودت باش عزیزم

فندق said...

نارسیس جان تولدتون مبارک :)

tabasom said...

salam khanoom narsis joon khoobin?
bache ha az har do no khooban?!
ishala e hame chi be kheyro khoshi begzare
rasti hatman miam natayeje emtahanat ro migam
yoho delam baratoon tang shod

گل دختر said...

سلام . خوبین ؟؟؟؟ دونه خوبه ؟؟؟؟ من دفعه اولمه میام اینجا . من هم وبلاگ رژیمی دارم با یه سری از بچه ها گروهی رژیم داریم .
ترس شدیدی دارم از حامله شدن ... حالا تربیت بچه به کنار ... اینهمه زحمت بکش و مانکن شو بعد دوباره .. روز از نو روزی از نو ؟!!!!!!!!!!!!