شنبه:پنج روز اول من که خیلی خوب نبود راستش هم به خاطر نذری و هم به خاطر تمام شدن مولتی ویتامین زیاد خوردم ، وزن امروز صبحم را نمی دانم چه کنم چون ترازوی من عقربه ای است و هفته پیش کمی کمتر از 62 بود من گرفتم 61.8 حالا هم همان جوریه برای اینکه دلم خوش باشه می گیرم 61.7 فعلاً بروم سر کار .
کائنات یاد من بیندازید مولتی بخرم ...................
من مولتی ویتامین خریدمااااااااااااا. این وزن من بسی احمق تشریف دارد ( ببخشیدا) تا دیروز صبح کمی نزدیک 61 بود تا فهمید من می خواهم اعلامش کنم دوباره زیاد شد حالا که کار از کار گذشت دوباره کم شده!!!!!!!! راستی این که می گویند ترازو دیجیتالها دو کیلو بیشتر نشان می دهد درسته؟ من این ترازوم را با وزنه چک کردم تا 5 کیلو را درست نشان می دهد.
یکشنبه: یک کم با این ترازو ور رفتم یعنی تا حدود 8 کیلو را با ترازوی آشپزخانه وزن کردم و بعد رویش گذاشتم و تنظیم کردم خوشبختانه وقتی با این تنظیم جدید روش رفتم فقط درحدود نیم کیلو بیشتر نشانم داد. خیالم راحت شد تا پایان جام با همان تنظیم قبلی کار می کنم بعد درستش می کنم. داشتم وسوسه می شدم بروم یک ترازوی دیجیتال بخرم.
این آقایان هم موجودات عجیبی هستندا وقتی من چاقتر بودم ( هنوز هم چاقم) این گرامی همسر می گفت تو که چاق نیستی!!!!!!!!! حالا هی ذوق می کند و می گوید خیلی خوب شدیا قبلاً شکم در اورده بودی!!!!!!!!!( من هنوز هم شکم دارم)
دوشنبه: دیشب من زنگ زدم به آقای همسر که بعد دو روز نبودن داشت برمی گشت تهران گفتم شام چی برات درست کنم؟ بین این همه غذای رژیمی سالم گفت الویه خلاصه یک الویه بسیار بسیار کم سس درست کردم که خودم فقط یک قاشق ازش خوردم ولی موقع درست کردن کلی به مرغ و ذرت و ...........ناخنک زدم . امروز هم که همش دویدم و عجیب هم احساس گرسنگی می کردم بارها امتحان کردم که اگر یک وعده ام نا منظم شود بقیه روز هم نامنظمم.
سه شنبه: سعی می کنم امروز خوب بخورم، راستی دیشب یک کم شیر سویا خوردم عجب بدمزه بود.
کاملاً احساس می کنم که حالم خوب است و بدنم در بهترین شرایط است . عجیب احساس آمادگی می کنم تا بدوم کاری که برایم همیشه سخت بوده است اما باز هم وقتی می دوم به سرفه می افتم.
آخر می شود ازباقالی پلو مامان گذشت...........................
چهارشنبه: امروز غر می زنم:
ناسالم نمی خورم اما خوردنم به نظرم زیاد شده، چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی وقت بود وسوسه چیزی نمی شدم ، اما چند روزه دلم شیرینی می خواهد بوی بعضی غذاها آی مستم می کند. البته تا حالا که جز باقالی پلو دیشب که خیلی هم غیر رژیمی نبود و آن بیسکوئیت روز دوشنبه که آن هم چون می دانستم تا ساعت 4.5 نمی توانم ناهار بخورم، خوردم. مقاومت جانانه ای کردم .اما از این وسوسه شدن خیلی متعجب و نگرانم. چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آب می خورم البته نه به شدت قدیم (باید دم به دقیقه دستشوئی می رفتم) چای سبزم روزی دو تا قرصش را می خورم میوه خوردنم هم بد نیست اما اوضاع مزاجیم افتضاح است و وزنم خیلی کم تغییر می کند.چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم روش رهایی از استپ نیازمندم. آب خواهم خورد........
کائنات یاد من بیندازید مولتی بخرم ...................
من مولتی ویتامین خریدمااااااااااااا. این وزن من بسی احمق تشریف دارد ( ببخشیدا) تا دیروز صبح کمی نزدیک 61 بود تا فهمید من می خواهم اعلامش کنم دوباره زیاد شد حالا که کار از کار گذشت دوباره کم شده!!!!!!!! راستی این که می گویند ترازو دیجیتالها دو کیلو بیشتر نشان می دهد درسته؟ من این ترازوم را با وزنه چک کردم تا 5 کیلو را درست نشان می دهد.
یکشنبه: یک کم با این ترازو ور رفتم یعنی تا حدود 8 کیلو را با ترازوی آشپزخانه وزن کردم و بعد رویش گذاشتم و تنظیم کردم خوشبختانه وقتی با این تنظیم جدید روش رفتم فقط درحدود نیم کیلو بیشتر نشانم داد. خیالم راحت شد تا پایان جام با همان تنظیم قبلی کار می کنم بعد درستش می کنم. داشتم وسوسه می شدم بروم یک ترازوی دیجیتال بخرم.
این آقایان هم موجودات عجیبی هستندا وقتی من چاقتر بودم ( هنوز هم چاقم) این گرامی همسر می گفت تو که چاق نیستی!!!!!!!!! حالا هی ذوق می کند و می گوید خیلی خوب شدیا قبلاً شکم در اورده بودی!!!!!!!!!( من هنوز هم شکم دارم)
دوشنبه: دیشب من زنگ زدم به آقای همسر که بعد دو روز نبودن داشت برمی گشت تهران گفتم شام چی برات درست کنم؟ بین این همه غذای رژیمی سالم گفت الویه خلاصه یک الویه بسیار بسیار کم سس درست کردم که خودم فقط یک قاشق ازش خوردم ولی موقع درست کردن کلی به مرغ و ذرت و ...........ناخنک زدم . امروز هم که همش دویدم و عجیب هم احساس گرسنگی می کردم بارها امتحان کردم که اگر یک وعده ام نا منظم شود بقیه روز هم نامنظمم.
سه شنبه: سعی می کنم امروز خوب بخورم، راستی دیشب یک کم شیر سویا خوردم عجب بدمزه بود.
کاملاً احساس می کنم که حالم خوب است و بدنم در بهترین شرایط است . عجیب احساس آمادگی می کنم تا بدوم کاری که برایم همیشه سخت بوده است اما باز هم وقتی می دوم به سرفه می افتم.
آخر می شود ازباقالی پلو مامان گذشت...........................
چهارشنبه: امروز غر می زنم:
ناسالم نمی خورم اما خوردنم به نظرم زیاد شده، چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی وقت بود وسوسه چیزی نمی شدم ، اما چند روزه دلم شیرینی می خواهد بوی بعضی غذاها آی مستم می کند. البته تا حالا که جز باقالی پلو دیشب که خیلی هم غیر رژیمی نبود و آن بیسکوئیت روز دوشنبه که آن هم چون می دانستم تا ساعت 4.5 نمی توانم ناهار بخورم، خوردم. مقاومت جانانه ای کردم .اما از این وسوسه شدن خیلی متعجب و نگرانم. چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آب می خورم البته نه به شدت قدیم (باید دم به دقیقه دستشوئی می رفتم) چای سبزم روزی دو تا قرصش را می خورم میوه خوردنم هم بد نیست اما اوضاع مزاجیم افتضاح است و وزنم خیلی کم تغییر می کند.چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم روش رهایی از استپ نیازمندم. آب خواهم خورد........
پنج روز دوم | شنبه 10/12 | یک شنبه 11/12 | دو شنبه 12/12 | سه شنبه 13/12 | چهار شنبه 14/12 |
یخواب بیداری | 11:45 6:30 | 8:30 | 6:00 | 7:30 | 7:00 |
صبحانه | 30 گرم نان (80) 20 گرم پنیر (40) یک خرما (20) یک گردو (30) | | | دو گردو (60) | دو گردو (60) |
میان وعده | سه قاشق شله زرد (50) | یک لیوان شیر (100) + یک ساقه طلائی (30) | | | |
ناهار | | | | 20 گرم نان (60) | |
میان وعده | 20 گرم پنیر (45) | | | | |
شام | | | | | |
میان وعده | | | | | |
پیاده روی ورزش | ------ | ----- | ------- | -------- | کار خونه |
مایعات | | | | | |
(مولتی، فولیک) | | | | | |
کالری دریافتی
| | | | | |
ملاحظات | | گفته بودم نون دوست دارم بعضی وقتها این طوری می شود
| | | |